به گزارش مجله آتلانتیک، داستان در مطب یک پزشک شروع می شود که در میان فرهنگ رو به رشد خودرو در دهه 1940 و اوایل دهه 1950، شکل جدیدی از آسیب به نام ضربه شلاقی ظاهر شد. پزشکان علت افزایش شیوع گردن درد را تصادفات رانندگی دانستند و توضیح دادند: بدن راننده به دنبال تصادف از جلو و عقب به جلو و بالا پرتاب می شود و گردنش مانند آنتن رادیویی خودرو به هر دو طرف خم می شود.
آسیب ناشی از لرزش شدید گردن لزوماً در اسکن های پزشکی قابل مشاهده نیست. این وضعیت بیشتر یک فشار است تا شکستگی، که باعث درد و سفتی در گردن می شود و ممکن است به شانه نیز سرایت کند.
در بسیاری از بیماران، مشکلات گردن به سرعت ناپدید شد و در حدود نیمی از آنها این ناراحتی ادامه داشت. شلاق شلاقی در شکل شدید خود می تواند منجر به سرگیجه، اختلالات حسی و اختلال شناختی شود (همه اینها همچنین نشانه هایی از آسیب خفیف مغزی هستند). این بیماری همچنین میتواند قربانیان خود را در وضعیت ناتوانی دائمی (معروف به شلاق مزمن) قرار دهد که با علائم خستگی، مشکلات حافظه و سردرد مشخص میشود.
از ابتدا، درمان استاندارد شلاق شامل استفاده از یقه فوم برای حمایت از سر بیمار و جلوگیری از حرکت بیش از حد بود. اما اگر آسیب گردن در تصاویر پزشکی مشخص نبود، چگونه می تواند این همه مشکلات را ایجاد کند؟
برخی از پزشکان حدس می زنند که زخم های عمیق تر و دائمی تر ناشی از شلاق ممکن است ریشه های روانی داشته باشند. مقاله ای که در سال 1953 در مجله انجمن پزشکی آمریکا منتشر شد، پیشنهاد کرد که شکل مزمن شلاق را می توان به عنوان “روان هراسی”، یعنی یک واکنش عاطفی منفی به رویدادهایی که باعث بیماری پایدار می شود، درک کرد.
پزشکان ادعا نکردند که بیمارانشان بیمار هستند، اما استدلال کردند که علت این رنج متفاوت است و ممکن است به دلیل عواملی مانند آسیب رباط و عضله، ضربه مغزی و عوامل روانی باشد.
تفکیک علل فوق دشوار بود و می توانست مشکل ساز شود، به خصوص زمانی که بحث دریافت غرامت وجود داشت. زیرا در مواردی افراد برای تظاهر به مجروحیت از یقه گردن نیز استفاده می کردند تا جایی که این موضوع در فیلم ها نیز به نمایش درآمد.
با افزایش تظاهر به زخمی شدن با کمک گردنبندهای پزشکی، جامعه پزشکی نیز به مقابله با آن برخاست.
در فیلم کمدی شیرین شانس بیلی وایلدر در سال 1966، یک فیلمبردار (با بازی لمون) هنگام فیلمبرداری یک بازی فوتبال مجروح می شود و سپس وکیلش او را متقاعد می کند که وانمود کند که به شدت مجروح شده است. آنها قصد دارند از شرکت های بیمه کلاهبرداری کنند و از گردنبند پلاستیکی لمون برای تظاهر به آسیب جدی استفاده می شود.
نگرانی در مورد دعاوی مدنی بیهوده در دهه 1970 و 1980 افزایش یافت. حق بیمه خودرو در حال افزایش بود و شرکت ها به ادعاهای اغراق آمیز شلاق از جانب رانندگانی که صدمات ظریف آنها را نمی توان به طور عینی تأیید کرد استناد می کردند. با افزایش تظاهر به زخمی شدن با کمک گردنبندهای پزشکی، سرانجام جامعه پزشکی نیز به مقابله با آن برخاست.
مجموعهای از کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترلشده که در دهههای 1990 و 2000 روی درمانهای شلاقی انجام شد، نتایج مشابهی یافت: استفاده از یقههای فوم نرم در بهترین حالت هیچ تأثیری در درمان آسیبهای شلاقی نداشت و در بدترین حالت از شرکت بیماران در برنامههای ورزشی جلوگیری کرد. و ورزش نیز می تواند مضر باشد.
در همان زمان، پزشکان توصیه به بیماران را برای ثابت ماندن متوقف کردند و بر مداخلات فعال متمرکز شدند. به عنوان مثال، استراحت در بستر و سایر اشکال بی حرکتی در درمان آسیب های کمر حذف شد. پزشکان ضربه مغزی همچنین شروع به تعجب کردند که آیا توصیه به بیماران برای ثابت ماندن ایده خوبی است (شواهد خلاف آن را نشان می دهد).